زندان رندان

وبلاگ اختصاصی مسعود پژمان

زندان رندان

وبلاگ اختصاصی مسعود پژمان

گفت پیغمبر از آن مُلک عظیمت مادر / کن دعایی به دلم ، اجرت کوشش دارد

آیتی هستی و تن‌پوش ملائک داری / خنده‌ات نزد خدا بی‌شَمَر ارزش دارد

روی بیمار مرا نیست ز نقش تو سؤال / لیک تا کِی دل تو عشق سفارش دارد؟

چه کنم راز دلم فاش نگردد هرگز؟ / روی مهتابت از آن پاسخ پرسش دارد

مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار / ورنه این مست گران مقصد لغزش دارد

کن نگاهی که تواند بشناسد «پژمان» / مادری را که سراپا همه کرنش دارد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی